وکیل فریب در ازدواج در شیراز
وب سایت حقوقی دادیار
وکیل در شیراز و مشاور حقوقی
وکیل تدلیس در ازدواج در شیراز
امروزه بسیاری از اشخاص سعی دارند تا به هر شکلی که وجود دارد به شخص مورد علاقه خود دست یابند. بنابراین به روش های مختلفی اقدام می کنند. از جمله این روش ها تدلیس یا فریب یا گول زدن یکی از دو طرف ازدواج است تا به جاری شدن عقد نکاح منجر گردد.
شاید در نظر اول این دسته از ازدواج ها پایدار نباشد. اما در بسیاری از موارد شخص مقابل بعد از ازدواج طی سال ها با فردی ازدواج کرده است که با فریب و حیله او را سر سفره عقد نشانده است و زندگی زناشویی او ادامه دارد.

مفهوم فریب در ازدواج
عدم برخورداری از صداقت در ازدواج و پنهان کاری بعضی از مسائل که نیاز به شفاف سازی دارند در اصطلاح فریب در ازدواج نام میگیرد. فریب در پیشینه بیماری یا سابقه ازدواج در گذشته و درآمد و دارایی و تحصیلات از جمله نمونه های فریب در ازدواج می باشد.
اشخاصی که به این امور متوسل می شوند واجد سوءنیت در ازدواج هستند. این افراد ادعا به برخورداری از صفات دروغین داشته و قصد آسیب رساندن و بر هم زدن آرامش و قوانین زندگی زناشویی را دارند. بیشتر موارد تدلیس در ازدواج از طرف آقایان انجام می شود اما عدم دوشیزگی و مسائلی از این قبیل هم از طرف زن صورت می گیرد.
عنصر قانونی جرم فریب در ازدواج
در ماده ۵ قانون راجع به ازدواج در مورد فریب در ازدواج جرم انگاری شده است. در قانون مجازات در بخش تعزیرات بر اساس ماده ۶۴۷ این قانون برای جرم تدلیس حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال پیش بینی شده است.
مطلق بودن جرم فریب در ازدواج
فریب در ازدواج از دسته جرایمی می باشد که برای به وقوع پیوستن آن نیازی به نتیجه نیست و سوء نیت خاص نیز لازم ندارد. به بیان دیگر کافیست شخص مجرم سوء نیت عام داشته باشد.
شیوه طرح دعوای تدلیس در دادگاه
به این نکه توجه کنید که فریب در ازدواج از دعاوی خانواده میباشد و به گفته وکیل خانواده در شیراز دادخواست فریب در ازدواج باید به دادگاه خانواده شهرستان اقامه شود و راجع به فسخ نکاح های ناشی از فریب در ازدواج به دو طریق می توان اقامه دعوا نمود.
روش اول
تا شخص از موجبات فسخ آگاه شد، ذینفع عقد را فسخ کند و بر اساس اظهار نامه اراده خود را به آگاهی شخص مقابل برساند و بعد از آن با ارائه دادخواست به دادگاه درخواست صدور رای بر تصدیق فسخ را تقاضا نماید. در این صورت از تاریخ اعمال اراده ذینفع عقد فسخ شده تلقی می شود و حکم دادگاه فقط حاکی از آن است که عمل فسخ در زمان مقرر به شکل صحیح صورت گرفته است. نکته قابل توجه آن که ضرورت دارد در رویه قضایی دادخواست به خواسته فسخ پذیرفته شده و به فسخ صادر شود.
روش دوم
بدون آن که عقد فسخ گردد یا بدون تقدیم دادخواست به دادگاه تقاضای فسخ عقد را مطالبه نماید. در این حالت وقتی عقد فسخ میشود که رای دادگاه بر فسخ صادر می شود و فسخ قطعی می گردد. اما تا این زمان عقد معتبر و تاثیر گذار بر حقوق و تکالیف زوج و زوجه نسبت به هم باقی خواهد ماند. در این صورت در این دادخواست با تصدیق فسخ می توان رای به موضوعاتی مثل مهریه و جهیزیه را هم درخواست داد.

ضمانت اجرای کیفری فریب در جرم فریب در ازدواج
مضاف بر ضمانت اجرای مدنی تدلیس، قانونگذار در این حوزه ضمانت اجرای کیفری را نیز تعیین کرده است. ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی در این خصوص چنین مقرر داشته است که اگر هر یک از زن و شوهر پیش از ازدواج شخص مقابل را به موضوعات واهی مثل برخورداری از تحصیلات عالیه و تمکن مالی و موقعیت اجتماعی شغل و سمت خاص و مجرد بودن و مانند آن فریب دهد و عقد بر اساس هر کدام از آنها صورت پذیرد، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا ۲ سال محکوم خواهد شد.
ضمانت اجرای حقوقی فریب در ازدواج
اگر ازدواج حاصل از تدلیس باشد شخص فریب خورده قادر است بر اساس مقررات مسئولیت مدنی از تدلیس کننده درخواست خسارت نماید. فرقی نمیکند که تدلیس کننده یکی از زن و شوهر باشد یا شخص ثالث و نیز فرقی نمی کند که همسر فریب خورده از حق فسخ استفاده نماید یا نه. اگر شوهر بر اثر فریب با زنی که باکره نیست ازدواج کند و قادر نباشد یا نخواهد که از حق فسخ استفاده کند، این امکان را دارد که مابه تفاوت مهریه زن دوشیزه و غیر دوشیزه را به عنوان خسارت از تدلیس دریافت کند و چنان چه فریب دهنده این مابه التفاوت را نپردازد و خود شخص زوج باشد، مرد قادر است آن را از مهریه زن کم کند و بقیه را به او بپردازد.
مثلاً وقتی یک شخص به خواستگاری دختری می رود اصل بر آن است که دختر باید باکره باشد. اما امکان دارد عنوان دوشیزگی زن در حین عقد ذکر شود. همچنان که در حین عقد گفته می شود دوشیزه فلانی به عقد آقای فلانی درآورده می شود. یا اصلاً در عقد هم ذکر نشده است. از آن جایی که عرف جامعه به این صورت می باشد که دختر باید در حین عقد، باکره باشد یا مرد ازدواج اول اوست. در این صورت اگر هردو فریب اتفاق بیفتد برای هر یک از دو طرف حق فسخ ایجاد می شود. یا مثلاً بر اساس عرف جامعه شخص باید سالم باشد اما آن را پنهان کند باز هم دچار تدلیس شده است.
آثار فسخ نکاح
انحلال نکاح
از علت های منحل شدن ازدواج خواهد بود و فرقی نمیکند که این ازدواج دائم باشد یا موقت. حق فسخ و اعمال آن که بر اساس پیشگیری از زیان همسری می باشد با هر لفظی صورت می گیرد. بنابراین انجام آن نیازمند تشریفات خاصی نیست. بر اساس ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی در فسخ ازدواج ترتیباتی مانند طلاق تعیین نشده است. مضاف بر آن برای احقاق فسخ و انحلال نکاح حکم دادگاه نیز شرط نیست. پس کسی که حق فسخ دارد باید اراده خود را بر فسخ به شکلی نشان دهد.
مثلاً این امکان را دارد تا اظهارنامه رسمی ارسال کند و بدین ترتیب اراده خود را اعلام دارد. اما برای آن که بتوانیم این کار را در دفتر رسمی و شناسنامه ثبت کرد، مراجعه به دادگاه ضرورت دارد. با توجه به ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی فسخ از جمله اختیارات فوری می باشد و اگر کسی که حق فسخ دارد آن را اعمال نکند خیار فسخ از او ساقط خواهد شد. منوط بر آن که به فوریت آن آگاه باشد تشخیص مدتی که برای استفاده از خیار فسخ ضرورت دارد بسته به نظر عرفی می باشد. پس اعمال این حق بدون مراعات فوریت آن، اثر قانونی نخواهد داشت.
مطالبه خسارت
از دیگر آثار فریب در ازدواجف مطالبه خسارت میباشد. به بیان دیگر اگر ازدواجی حاصل از فریب و تدلیس باشد، فریب خورده قادر است بر اساس مقررات مسئولیت مدنی از فری دهنده خسارت را مطالبه کند. فرقی نمی کند که فریب دهنده یکی از زوجین باشد یا شخص ثالث و نیز فرقی نمی کند که فریب خورده از حق فسخ استفاده کند یا نه.

مهریه در فسخ نکاح
بر اساس ماده ۱۳۰۱ قانون مدنی اگر عقد ازدواج پیش از نزدیکی منجر به فسخ شود، زن حق مهریه نداردو اما در صورتی که سبب فسخ ناتوانی جنسی مرد باشد، در این صورت اگر ازدواج فسخ شود زن مستحق یک دوم مهریه می باشد. ضمن آن که در این ماده چنین مقرر شده است که اگر زن دوشیزه باشد در حالت فسخ مهریه به او تعلق نمی گیرد. جز در مورد ناتوانی جنسی مرد که زن یک دوم مهریه را می برد.
چنان چه زن دوشیزه نباشد در هر یک از موارد فسخ چنان چه این موارد از سوی زوج باشد باید مهریه زن را پرداخت نماید. زن هم اگر طرف ادعا کننده دعوای فسخ باشد چنان چه باکره نباشد قادر است همه مهریه خود را به همراه فسخ دریافت کند.
تفاوت فسخ و طلاق
به گفته وکیل طلاق در بندر عباس:تنها وجه افتراق فسخ ازدواج با طلاق در آن است که چنان چه زوجه در حین دوشیزگی درخواست طلاق دهد یا زوج در عین باکرگی زن را طلاق دهد، باید نصف مهریه را پرداخت کند. اما در فسخ نکاح چنان چه زن باکره باشد مهریه به او نمی رسد. ولی اگر باکره نباشد هم در طلاق و هم در فسخ نکاح فرقی در پرداخت مهریه نیست و مهریه باید پرداخت شود.جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه طلاق با وکیل طلاق در اصفهان و یا وکیل طلاق در شیراز نیز مشورت نمایید.
خیلی از اشخاص بر این باورند که چون موارد فسخ نکاح در زن ظاهر شده است آن ها این امکان را دارند که از فسخ نکاح بهره گرفته و از پرداخت مهریه شانه خالی کنند .در حالتی که فقط باکرگی زن سبب رها شدن مرد از پرداخت مهریه در فسخ نکاح خواهد بود. اما اگر زن بکارت نداشته باشد مرد بخواهد ازدواج را فسخ کند، باید همه مهریه زن را پرداخت نماید.

پس آن چه که مسلم است آن است که اگر زن بکارت نداشته باشد، مرد همواره بر اساس ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی می تواند از خواسته طلاق بهره ببرد. این کار نیازی به اثبات تدلیس در دادگاه و ارائه دلایل نخواهد داشت چون در هر دو صورت باید همه مهریه را پرداخت نماید.
چنان چه زوجه تمایل داشته باشد عقد ازدواج را فسخ کند و باکره باشد مرد مهریه پرداخت نمیکند. اما اگر بکارت نداشته باشد مرد مهریه را پرداخت میکند. ولی در مورد طلاق اگر مرد بخواهد زن را طلاق دهد در حالت دوشیزگی نصف مهریه و در حالت عدم بکارت همه مهریه و اجرت المثل دوران زندگی و در صورت دارا بودن شرایط نصف دارایی و نفقه معوقه و دوران عده را هم باید همراه به مهریه بپردازد و عده فسخ نکاح را هم بدهد.