فسخ نکاح چیست؟
وب سایت حقوقی دادیار به معرفی و بررسی تخصصی فسخ نکاح و شرایط آن پرداخته تا بهترین نحو شما را از حق و حقوقتان آگاه سازد.
مفهوم فسخ نکاح
از جمله راه های انحلال عقد نکاح فسخ آن است. در قانون مدنی با هدف پیشگیری از ضرر زن و شوهر فسخ نکاح در نظر گرفته شده است و شرایط راجع به آن در قانون تعیین گردیده است.
به طور کلی با در نظر گرفتن این که عقد ازدواج از جمله عقود خاص میباشد، در مورد امکان فسخ آن بسیار سخت گیری شده و به راحتی نمی توان در مورد آن خیار فسخ درج کرد و این خیار تحت شرایط خاص برای عقد ازدواج مثل تدلیس و برخی عیوب پیش بینی شده است.

مزایای فسخ نکاح
-از جمله مزایایی که فسخ نکاح نسبت به طلاق دارد آن است که نیازمند تشریفات خاصی نمی باشد. در بعضی از مواقع طلاق امکان جاری شدن ندارد. مثل زمان عادت ماهانه یا نفاس . اما فسخ در این موارد هم می تواند جاری شود.
-در مورد فسخ نکاح اجازه دادگاه ضرورتی برای فسخ ندارد و قبل از فسخ مراجعه به دادگاه الزامی نیست.
– فسخ نکاح حقی می باشد که برای زن و شوهر در نظر گرفته شده است و مانند طلاق فقط به مرد اختصاص ندارد.
– درخواست مهریه در فسخ نکاح با طلاق فرق می کند.
اگر فسخ نکاح چندین بار اتفاق افتد باعث حرام شدن زن و شوهر نسبت به هم نمی شود. در حالی که در طلاق اگر مرد سه بار زن را طلاق دهد زن و شوهر بدون وجود محلل بر هم حلال نخواهند بود.دوستان عزیز شیرازی در مورد فسخ نکاح و طلاق و تفاوت آنها میتوانید با وکیل طلاق در شیراز مشورت کنید.
عیوب مستوجب فسخ نکاح در مرد
-عنن – از جمله عیوبی که سبب فسخ نکاح خواهد شد عنن می باشد .منوط بر آن که بعد از گذشت یک سال از زمان رجوع زن به دادگاه برطرف نشده باشد. عنن در مرد چنان چه بعد از نکاح به وجود بیاید باعث می شود که زن صاحب حق فسخ شود. اما بقیه عیب ها در مرد یا زن باید در زمان عقد ازدواج وجود داشته باشد تا حق فسخ به وجود بیاید .
– خصا به مفهوم اخته شدن یا نداشتن علائم مردانگی می باشد.
– مقطوع بودن آلت تناسلی.
عیوب مستوجب فسخ نکاح در زن
قرن و جذام و برص و افضا و زمین گیری و نابینایی هر چشم.
جنون در فسخ نکاح
هر یک از زن و مرد دچار جنون شوند فرقی نمیکند که مستمر یا دورهای باشد، برای شخص مقابل حق فسخ ایجاد می شود. نکتهای که لازم به ذکر است و باید به آن توجه داشت این است که اگر مردی بعد از ازدواج دچار جنون شود، این حق برای زن به وجود میآید که نکاح را فسخ کند. اما در مورد زن اگر بعد از عقد ازدواج دچار جنون شود مرد حق فسخ این کار را نخواهد داشت.
این حکم بسیار منطقی و عادلانه می باشد. چون بر فرض مثال اگر شخصی با کسی دیگر ازدواج کند که از لحاظ روحی روانی دچار اختلال باشد بسیار خطرناک است و قطعاً این فرد قادر نخواهد بود که به آسانی از راه طلاق به ازدواج خاتمه دهد. به همین سبب قانونگذار حق فسخ یک جانبه را در این مورد پیشبینی کرده است. البته تشخیص بیماری فرد یا بیماری از طریق دادگاه با کسب نظر متخصصان و کارشناسان صورت می گیرد.

انواع جنون
جنون دارای دو شکل دائمی و ادواری میباشد. اما در هر دو حالت موجب میشود شخص سالم عقد ازدواج را فسخ کند. البته منوط به آن که این موضوع دوام داشته باشد. چون جنونی که استمرار ندارد، ضرری هم به همسر نمی رساند.
جنون دائمی یعنی شخص به طور دائم دچار حالت جنون باشد و جنون ادواری یعنی دائمی نیست و به شکل متناوب پیش می آید. برخی اوقات شخص دچار جنون می شود. برخی اوقات در حالت عادی قرار می گیرد. تفاوت این نوع جنون با جنون ناپایدار در این است که در جنون ناپایدار شخص در دورهای گرفتار حالت جنون خواهد شد و بعد به شکل کامل سالم میگردد که این حالت از موجبات فسخ ازدواج نیست. اما در جنون ادواری فرد مجنون در دورهای گرفتار جنون می شود و بعد سلامتی خود را باز می یابد و دوباره جنون به او دست می دهد.
این نکته را هم باید در نظر داشت که زن و مرد به شرطی دارای حق فسخ به علت جنون می شوند که هنگام انعقاد عقد از جنون شخص مقابل ناآگاه باشد. یعنی اگر هنگام عقد بدانند که با فردی مجنون ازدواج می نمایند. چون با آگاهی اقدام به آسیب و ضرر زیان به خویش نموده اند، از این حیث دارای حق فسخ نخواهند بود.
فریب در ازدواج و فسخ نکاح
از جمله مواردی که به زن و شوهر اجازه میدهد که نکاح را فسخ کند، تدلیس می باشد. یعنی فرد صفتهایی را در خود شرح می دهد که دارای آن ها نیست. اگر فردی با این روش اقدام به عقد نکاح کند، همسر او قادر است ازدواج را فسخ کند. مثلاً بر فرض مردی به خواستگاری دختری برود و خودش را دارای تحصیلات پزشکی مهندسی و معماری یا ثروتمند یا هنرمند معرفی نماید.
بعد از این که خطبه ی عقد جاری شد عروس متوجه شود که همه این صفت ها و صحبت ها راجع به همسرش دروغ بوده است. فرقی نمیکند که این صفات و خصوصیات در متن عقد قید شده باشد یا نه. در هر دو حالت حق فسخ برای زن به وجود می اید . پس آن چه در تدلیس اهمیت دارد سوء نیت و قصد فریب به شخص مقابل است.
تخلف از شرط صفت و فسخ نکاح
از جمله مواردی که دو طرف قادرند به استناد آن فسخ نکاح را اعمال کنند تخلف از شرط صفت میباشد. مفهوم شرط صفت این است که صفت خاصی در شخصی بیان شود اما پس از عقد روشن گردد که او دارای آن صفت نبوده است.
فرق تدلیس با تخلف از شرط صفت در این است که در تدلیس فرد قصد فریب را دارد اما در تخلف از شرط صفت فرد چنین قصدی را دارا نمی باشد و در واقع خودش را برخوردار از آن صفت میداند اما بعد از عقد نکاح مشخص میشود که دارای آن صفت نیست. مثلاً دختر یا پسری خودش را دارای پدری ثروتمند می داند اما بعد از نکاح معلوم میشود که منتسب به آن پدر نمی باشد.
مهریه در فسخ نکاح
سوالی که در ذهن ایجاد می شود این است که در صورت فسخ نکاح مهریه چه تکلیفی دارد. بر اساس قانون چنان چه پیش از آن که رابطه نزدیکی بین زن و شوهر انجام گیرد فسخ اعمال شود به زن مهریه تعلق نمی گیرد. اما اگر بعد از انجام رابطه نزدیکی هر یک از طرفین مبادرت به انجام فسخ نمایند مهریه به زن تعلق می گیرد. اما این مهریه مهرالمثل است نه مهریه ای که در قباله ازدواج تعیین شده است.
مگر این که مرد به سبب تدلیس زن ازدواج را فسخ کند که در این صورت مهریه به او تعلق نخواهد گرفت هر چند که رابطه نزدیکی اتفاق افتاده است. در حقیقت اگر زن فریبکاری و تدلیس کرده باشد و شوهر هم به همین علت ازدواج را فسخ کند، زن برخوردار از مهریه نخواهد بود.

ثبت فسخ نکاح
همان طور که قبلا هم اشاره شد فسخ نکاح از اعمال یک طرفه می باشد. کسی که صاحب حق فسخ است برخلاف طلاق نیازمند رعایت تشریفات نمیباشد و کافی است که لفظ یا عمل آن دلالت بر عمل فسخ داشته باشد ولی ثبت آن بعد از صدور حکم از طرف دادگاه ضرورت دارد. اگر فسخ نکاح به شکل رسمی ثبت نشود سبب ضمانت اجرا برای متخلف به جزای نقدی و حبس تعزیری خواهد شد.
تفاوت فسخ و طلاق
1- در طلاق باید تشریفات خاصی رعایت شود. مثلاً حتماً باید صیغه طلاق جاری شود و دو شاهد عادل یعنی مرد در طلاق حضور داشته باشند. اما در فسخ نکاح کافیست یک طرف که دارای حق فسخ است اراده کند و اراده خود را عملی سازد و آن را به آگاهی شخص مقابل او برساند.
2- طلاق در صورتی صحیح تلقی می شود که شرایط خاصی در زن باشد. اما رعایت این ترتیبات در فسخ نکاح ضرورتی ندارد. مثلاً فسخ نکاح در دوره قاعدگی زن و نفاس زن امکان پذیر است. اما طلاق زن در این دوره صحیح نمی باشد.
3- قبل از این که صیغه طلاق جاری شود باید از دادگاه حکم قطعی و اجازه دریافت شود. اما در مورد فسخ نکاح ضرورتی به انجام این اقدامات نمی باشد و رسیدگی دادگاه به تحقق فسخ انجام میشود و در مورد اصلاح زوج و زوجه و رجوع آن ها به داوری تکلیفی نخواهد داشت.
4- طلاق مخصوص نکاح دائمی باشد اما فسخ در ازدواج موقت و دائم برابر است و فرقی نمی کند.
5- طلاق در اختیار مرد گذاشته شده است که هر موقع تمایل داشته باشد می تواند زن را مطلقه سازد در صورتی که فسخ نکاح هم به زن هم به مرد داده شده است و هر کدام از آن ها میتوانند صاحب این حق شوند.
6- در طلاقی که از نوع رجعی باشد مرد این حق را دارد که در ایام عده به همسر خود رجوع کند. اما در فسخ نکاح امکان رجوع به زن وجود ندارد و فقط باید ازدواج مجدد انجام شود و یک نکاح جدید صورت پذیرد تا تشکیل خانواده شود.

7- در مورد طلاق اگر مرد قبل از برقراری رابطه نزدیکی زن را طلاق دهد زن واجد نصف مهریه خواهد بود. اما در مورد فسخ این کار حق مهریه نخواهد داشت فقط در صورتی که موجب فسخ عنن باشد زن مستحق مهرالمثل خواهد شد.
8- اگر زن و شوهر سه بار از هم طلاق بگیرند نسبت به هم حرام خواهند شد و فقط با حضور محلل می توانند دوباره باهم ازدواج کنند. اما ر مورد فسخ چنین نیست و هرچند دفعه فسخ می تواند بین زن و مرد جاری شود و ایجاد حرمت نمی کند.