تفاوت حضانت و قیمومت چیست
وب سایت حقوقی دادیار به معرفی و بررسی تخصصی تفاوت حضانت و قیمومت چیست؟ و شرایط و تفاوت حضانت و قیمومت پرداخته تا بهترین نحو شما را از حق و حقوقتان آگاه سازد.
مقدمه تفاوت قیمومیت و حضانت
یکی از مسائل مهم در مورد تربیت فرزند نگهداری و حضانت او می باشد. این موضوع به ویژه در جایی که پدر و مادر هردو با هم فوت کنند و یا از هم طلاق گرفته باشند بسیار مهم است به همین خاطر است که در قوانین به موضوع حضانت فرزندان پس از جدایی و بعد از فوت پدر و مادر بسیار توجه شده است.برای اطلاعات بیشتر در زمینه طلاق میتوانید با وکیل طلاق در شیراز یا وکیل طلاق در بندر عباس و یا با وکیل طلاق در اصفهان از طریق سایت دادیار به صورت شبانه روزی در ارتباط باشید و به حل مشکلات خود بپردازید.
مفهوم حضانت
حضانت طفل به معنای نگهداری کردن و تربیت کردن فرزند است که توسط کسی است که قانون معرفی کرده است. همان طور که همه می دانیم پدر و مادر وظیفه دارند در حد توانایی خودشان فرزندشان را بزرگ کنند و تربیت نمایند. حال اگر پدر و مادری در تربیت فرزندشان مقاوت نمایند یا پشت گوش اندارند ممکن است حق نگهداری فرزندشان از آنان توسط قانون سلب گردد و گرفته شود.
به شکل کلی باید گفت حضانت به مفهوم نگهداری و مراقبت جسمی و روحی و مادی و معنوی فرزندان و تعلیم و تربیت آن ها می باشد. بر اساس ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی ایران حضانت حق و تکلیف پدر و مادر تلقی میشود. پس اشخاصی که حضانت بر دوش آن ها قرار دارد نه فقط امور مالی فرزندان بلکه باید از نظر جسمی و روحی هم اطفال تحت حضانت را مراقبت کنند و همه امور فرزندان از هر جهت به شخصی که حضانت بر دوش او قرار دارد واگذار میشود.
پدر در حضانت فرزند مقدم است و بعد از فوت پدر حق حضانت به مادر واگذار می شود و هیچ کس قادر نیست این حق را از او اتخاذ کند. جز آن که در دادگاه صالح عدم صلاحیت مادر به اثبات برسد. یکی از نکاتی که باید مورد نظر قرار داد این که حتی ازدواج دوباره مادر هم در حضانت او ایرادی وارد نمی کند.
بنابراین حتی در این صورت پدر قادر نیست به سبب ازدواج دوباره مادر حضانت را از او اتخاذ کند. جز این که در دادگاه اثبات شود که او صلاحیت نگهداری فرزند را نخواهد داشت و بعد از مادر حضانت با پدر بزرگ است
حضانت بعد از فوت پدر
مطابق ماده 1171 قانون مدنی در جایی که یکی از پدر و مادرفوت کنند حضانت فرزند با کسی است که زنده می باشد هرچند که کسی که فوت کرده پدر باشد و برای طفل قیم مشخص شده باشد.
مطابق ماده مذکور در جایی که حضانت کودک با پدرش باشد و پدر بمیرد وقتی مادر فرزند در قید حیات باشد حضانت فرزند به عهده او می باشد و کس دیگری این حق را ندارد. حتی در شرایطی که پدر قبل از فوت خود برای فرزند قیم مشخص کرده باشد او نمی تواند حضانت فرزند را بگیرد و فقط این حضانت در اختیار و مال مادر طفل است.
با فوت پدر در خانواده ضمن ناراحتی بازمانده ها به جهت از دست دادن پدر نگرانی برای آینده بچه ها هم متصور است. حال باید تکلیف حضانت فرزندان را بعد از فوت پدر روشن نمود این که تربیت آن ها را به چه کسی می توان سپرد و هم چنین ارث پدر چگونه به فرزندان می رسد و ما بین آن ها تقسیم می شود. این که چه کسی باید هزینه فرزندان را عهده دار شود و اداره اموال ان ها را به عهده بگیرد. در این مقاله سعی می کنیم به این سوالات پاسخگو باشیم .جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه ارث و میراث میتوانید با وکیل ارث در شیراز مشورت کنید یا به سایت دادیار مراجعه نمایید.
وقتی ازدواج جاری باشد، بر اساس قانون حضانت بر عهده پدر و مادر می باشد. همه ما می دانیم که پرداخت نفقه بر عهده پدر است اما وقتی پدر می میرد این سوال در ذهن متصور است که هزینه نگه داری و تامین هزینه های مالی فرزند بر دوش چه کسی می باشد.
قانون مدنی در این مورد سکوت کرده است. بعد از این که پدر فوت کند بر سر این موضوع اختلافاتی ایجاد می شود. در حقیقت اگر مادر صلاحیت نگه داری از فرزندان را داشته باشد و هم از نظر اخلاقی و مال این شرایط را داشته باشد حضانت فرزندان به مادر تعلق می گیرد. به ویژه زمانی که در این موضوع اختلاف حاصل شود، پایانی بر این موضوع می باشد.
قیمومیت
قیم شخصی است که امور مالی فرزند را عهده دار می شود. با این مطلب تفاوت بین حضانت و قیمومیت در همین جا کاملاً مشخص میشود. قیمومیت به معنی سرپرستی و قیم بودن و قیم یعنی تکیهگاه و سرپرست و به وسیله قاضی به منظور مراقبت از فرزند صغیر یا دیوانه یا غیر رشید برگزیده می شود و اصطلاحاً به آن امین اطلاق می شود
شرایط قیم
– بر اساس مقررات اسلام چنان چه برای فرزند صغیر مسلمان قیمی برگزیده شود، او هم باید مسلمان باشد. چون کافر نمی تواند قیم مسلمان شود.
– قیم باید و آگاه و عاقل به امور باشد و همچنین دارای اهلیت کامل و شایستگی اخلاقی و قابل اعتماد باشد.
اشخاص ناصالح به قیمومیت
1- اشخاصی که مشهور به فساد اخلاقی هستند .
2- اشخاصی که خود یا خویشاوندان طبقه اول آن ها دعوی بر محجور داشته باشند.
3- اشخاصی که خودشان تحت ولایت و حضانت و یا قیمومت هستند .
4- اشخاصی که بر اثر ارتکاب جنایت یا جمعی مثل کلاهبرداری و جنحه ای نسبت به اطفال و ورشکستگی به تقصیر و سرقت و خیانت در امانت و هتک ناموسی یا منافیات عفت حکم قطعی محکومیت آن ها صادر شده باشد.
اقربایی که از صلاحیت لازم برای قیم شدن برخوردار باشند بر اشخاص دیگر مقدم هستند و دادگاه یک یا چند نفر از آن ها را به سمت قیمومت تعیین میکند. در بین خویشان محجور پدر و مادر تا زمانی که شوهر ندارد با برخورداری از صلاحیت بر اشخاص دیگر اولویت دارد و اگر مادر محجور باشد، شوهر زن با برخورداری از صلاحیت به منظور قیمومت بر دیگران مقدم خواهد بود. در ماده ۱۲۳۳ قانون مدنی مقرر شده است، زن قادر نیست بدون آن که رضایت شوهر را به دست آورد، سمت قیمومت را بپذیرد.
وظایف قیم
وظایف قیم به وسیله قانون مدنی و قانون امور حسبی مشخص میشود و وابسته به اموری می باشد که برای آن قیم برگزیده می شود. مثلا اگر برای اداره امور مالی باشد تابع قوانین خاص مالی خواهد بود.
اختیارات قیم
شخص قیم قادر است در اموال منقول تحت قیمومیت خود دخل و تصرف داشته باشد. اما راجع به اموال غیر منقول باید از دادستان کسب اجازه کند. اگر فرد صغیر به سن بلوغ برسد، همه اموال چه منقول و چه غیر منقول متعلق به خود او خواهد بود و چنان چه راجع به عملکرد قیم شکایت داشته باشد که او مصلحتش را در نظر نگرفته است ،باید به مراجع قانونی اقامه شکایت کند.
اما در این حالت شخص حقیقی هم با تحویل اسناد و مدارک قادر است ادعا کند که در مراقبت از امور مالی مصلحت را رعایت کرده است. با توجه به ماده ۱۲۳۵ قانون مدنی مراقبت شخص مولی علیه و نمایندگی قانونی او در همه امور مربوط به اموال و حقوق مالی او باقی میباشد.
وظایف قیم شخص محجور
قیم باید در مدیریت امور مالی محجور تحت قیمومیت خود مصلحت او را مورد رعایت قرار دهد و از کارهایی که سبب ضرر و زیان او می شود امتناع کند. قیم تکلیف دارد که پیش از دخالت در امور مالی مولی علیه یک صورت جلسه از همه اموال او فراهم کند و یک نسخه از آن را به انضمام امضای خود برای دادستانی که مولی علیه در آن منطقه ساکن است ارسال نماید .
دادستانی و نماینده او باید راجع به میزان اموال مولی علیه تحقیقات ضروری را انجام دهند. قیم باید اموالی را که زایل شدنی هستند و متعلق به محجور است به فروش برساند و با توجه به پولی که از این طریق به دست میآید، مصلحت محجور را رعایت نموده و مالی را خریداری کند یا به شکلی که به مصلحت اوباشد اقدام نماید. مراقبت درمانی و بهداشتی مولی علیه از موضوعات دیگری می باشد که از دست تکالیف قیم واقع می باشد. نکته مورد توجه آن است که قیم باید مخارج زندگی محجور و اشخاص واجب النفقه او و نیز هزینه درمان آنها را در بیمارستان و غیره و هزینههای هزینه تربیت اطفال و محجور را پرداخت کند.
قیم همچنین باید اسناد و اشیای قیمتی محجور را با آگاهی دادستان در جای امنی حفظ نماید و وجوه نقدی را که نیازی به آن ها نیست در بانک معتبری سپرده کند. از جمله تکالیف قیم آن است که حداقل سالی یک دفعه حساب تصدی و مسئولیت خود را به دادستان یا نماینده او گزارش کند و اگر طی مدت یک ماه از تاریخ مطالبه دادستان جواب پس ندهد به درخواست او و رای دادگاه از سمت قیمومیت برکنار میشود.
به اضافه با توجه به ماده ۱۲۴۵ قانون مدنی قیم باید حساب زمان تصدی خود را بعد از رشد یا رفع حجر مولی علیه در سابقه خود جواب دهد. اگر قیمومت او پیش از برطرف شدن حجر پایان بگیرد، حساب زمان مسئولیت باید به قیم بعدی واگذار شود. حکم این ماده راجع به نظم عمومی می باشد و هیچ قرارداد ی قادر نیست قیم را از دادن صورت حساب زمان مسئولیت معاف نماید.
اختلاف در قیمومت و حضانت مادر
بر اساس قوانین در جایی که افراد مختلف توانایی قیم شدن را داشته باشند وظیفه دارند به خویشان صغیر اولویت دهند. در بین اقوام محجور هم مادر او تا وقتی که شوهر ندارد، اگر صلاحیت داشته باشد بر دیگران اولویت دارد.
با همه این احوال وقتی بین خویشانی که ارجحیت دارند بر سر موضوع قیم شدن اختلاف باشد و همه آن ها هم صالح به این امر باشند، عموما دادگاه صالح مادر را منوط بر این که شوهر نکرده باشد بر می گزیند. چون بر اسا س ماده 1233 قانون مدنی زن بدون این که شوهرش راضی باشد این امکان را ندارد که قیمومیت را بپذیرد.