خیار تبعض صفقه چیست؟
وب سایت حقوقی دادیار به معرفی و بررسی تخصصی خیار تبعض صفقه چیست؟ و شرایط خیار تبعض صفقه پرداخته تا بهترین نحو شما را از حق و حقوقتان آگاه سازد.
مقدمه خیار تبعض صفقه
اختیاری که فرد در بر هم زدن معامله دارد، یعنی حق بر هم زدن معامله، خیار فسخ نامیده میشود. در مقابل این واژه برخی اوقات اصطلاح رجوع نیز استفاده میشود. مثلاً گفته میشود واهب از هبه رجوع می کند یا شوهر از طلاق(وکیل طلاق در شیراز) رجوع می نماید. کلمه خیار در واقع مصدر اختیار و به مفهوم اختیاری می باشد که فرد در فسخ معامله خواهد داشت و گاهی همراه با کلمه فسخ آورده میشود و به ان خیار فسخ اطلاق می شود.پیشنهاد سایت دادیار به شما عزیزان این است که به سایت دادیار مراجعه نموده و با وکلای تخصصی دادیار مثل وکیل طلاق در بندر عباس یا وکیل طلاق در اصفهان به صورت 24 ساعته نیز در ارتباط باشید.
در موضوع ماهیت خیار باید اشاره شود که خیال حقی است که به دو طرف قرارداد و یکی از آن ها و برخی اوقات به شخص سوم واگذار می شود. اجرای این حق یک عمل حقوقی می باشد که با اراده یک طرف صورت می پذیرد و نیازمند قصد انشا است و در دسته ی ایقاعات جای می گیرد. درست برخلاف اقاله که با توافق دو طرف انجام می شود در این موضوع اراده باطنی فسخ کننده تاثیری در قرارداد نخواهد داشت و تصمیم او باید بیان شود و نمای بیرونی و مادی پیدا کند. هرچند به اطلاع طرف مقابل عقد نرسد.
مفهوم خیار فسخ
از جمله اصطلاحات رایج در موضوع عقد بیع که امکان دارد بارها به گوش افراد رسیده باشد خیار یا خیار فسخ می باشد. افرادی که معاملات بزرگ و پر اهمیت را صورت میدهند بسیار این کلمه را شنیده اند. خیار به مفهوم قدرت فسخ معامله می باشد.
از نظر حقوقی خیار به مفهوم اختیار بر هم زدن معامله به شکل یک طرفه است. در شرایط ویژه قانونگذار این اجازه را به دو طرف معامله واگذار کرده است که به شکل یک طرفه قرارداد را برهم بزنند. به این اختیار در فسخ یک طرفه در اصطلاح خیار یا خیار فسخ می گویند. خیارات انواع گوناگونی دارند. که در این مقاله سعیشده به خیار تبعض صفقه پرداخته شود.
مفهوم خیار تبعض صفقه
تبعض در لغت به مفهوم جدا شدن و صفقه در اصطلاح به مفهوم قرارداد و معامله است. بر طبق ماده ۴۴۱ قانون مدنی به شکل کامل خیار تبعض صفقه مورد تعریف قرار گرفته است. به بیانی هنگامی که عقد بیع به دو بخش قابل تقسیم است، در صورتی که یک بخش آن درست و بخش دیگر آن به عللی باطل باشد در این صورت برای فردی که این تقسیم به زیان او باشد، این حق به وجود میآید که به شکل کامل معامله را یک جانبه ففسخ نماید.
شیوه اعمال خیار تبعض صفقه
با توجه به ماده ۴۴۱ قانون مدنی در شرایطی که مبیع یا ثمن هرکدام قابل تقسیم بندی باشند، فردی که زیان دیده است قادر است یک طرفه قرارداد را فسخ کند. این اختیار هم برای مبیع موضوع معامله مثل خانه و ماشین قابل جاری ساختن است هم برای ثمن.
یعنی عوض معامله که در برابر مبییع خریدار به فروشنده پرداخت میکند، مانند پول یا طلا. در این حالت شخص قادر است یا کلا این معامله را فسخ نماید یا این که قسمتی از معامله که باطل می باشد را بر هم زند و ثمن را مسترد گرداند و بخش دیگر که درست است را قبول کند. اختیار این موضوع با شخصی است که دارای خیار فسخ می باشد.
پذیرش قسمتی از معامله با توجه به آن چه که در ماده ۴۴۱ قانون مدنی بیان شده است، ذوالخیار این حق را خواهد داشت که به استناد خیار تبعض صفقه به شکل کامل معامله را فسخ کند یا این که قسمت درست آن را بپذیرد و ثمن بخش باطل را دریافت دارد. مثلاً شخصی خانه ای را به شخص دیگر می فروشد بعد از آن مشخص میشود دو دنگ از خانه متعلق به شخص ثالث بوده است. در این حالت شخص خریدار حق دارد که به شکل کامل معامله را بر هم زند. یا این که قسمتی را که متعلق به شخص فروشنده بوده، بپذیرد و آن قسمتی که متعلق به شخص ثالث بوده مبلغش را مسترد گرداند.
شرایط اعمال خیار تبعض صفقه
–به منظور این که فردی قادر باشد از خیار تبعض صفقه بهره ببرد، شرطی در ماده ۴۴۳ قانون مدنی گنجانده شده است و وقتی شخصی قادر است از خیار تبعض صفقه بهره ببرد که مشتری در هنگام عقد و قرارداد راجع به مشکل معامله مطلع نباشد.
یعنی در مثالی که در بالا ذکر شد هنگامی خریدار این امکان را خواهد داشت که خیار تبعض صفقه را به کار ببرد که در هنگام خرید خانه آگاه به موضوع این که دو دانگ خانه به شخص سومی تعلق دارد، نباشد. اما اگر مطلع بوده و بازهم آن معامله را منعقد نموده است در این حالت قادر نیست معامله را بر هم بزند و پولی که خریدار در مقابل بخش باطل معامله داده است به او مسترد میشود. اما قادر نیست معامله را بر هم بزند و اگر تمایل داشته باشد قسمتی را بپذیرد و قسمتی را رد کند. مضاف بر شرط بالا باید موارد دیگری هم رعایت شود.
-اول این که معامله باید قابلیت تقسیم و تجزیه داشته باشد. یعنی این امکان وجود داشته باشد که قسمتی از معامله را که باطل می باشد جدا نموده و قسمت دیگر را که نسبت به آن معامله صحیح هست پابرجا داشت.
-دوم این که قسمتی از معامله که مورد ابطال قرار گرفته است از عناصر اصلی معامله و بخش جدانشدنی قرارداد نباشد. یعنی به این شکل نباشد که اگر آن قسمت از بین برود سبب تغییر ماهیت معامله شود.
محاسبه اندازه ثمن در خیار تبعض صفقه
در ماده ۴۴۲ قانون مدنی شیوه قسمت نمودن ثمن معامله به شکل کامل شرح داده شده است. در آن نخست باید قیمت مجموع مبیع را حساب کرد و بعد از آن قیمت بخشی که در مالکیت مشتری واقع شده است، حساب نمود و در پایان هر نسبتی که بین بخش کلی مبیع و بخشی که در اختیار مشتری واقع شده است برقرار گردد. همان مقدار را باید از ثمن در نزد بایع باقی داشت و بقیه را به مشتری برگرداند. چون به شکل قطعی معامله نسبت به یک چهارم از مبیع صورت گرفته و نسبت به بقیه آن باطل خواهد بود.
مالیت نداشتن قسمت باطل
در شرایطی که بعد از تقسیم و تجزیه معامله معلوم شود بخشی که باطل شده است اصلاً دارای ارزش و اعتبار نیست، تقسیط ثمن هم انجام نمیشود. مثلاً دو نفر با هم ماشینی که ۶ میلیون ارزش داشته است معامله نمودند و بعد از مدتی مشخص میشود که قسمتی از مبیع قابل معامله نبوده است و معامله نسبت به آن باطل است و در کل دارای ارزش و مالیت نمی باشد.
در این حالت احتیاجی نیست که ۶ میلیون مورد تجزیه واقع شود چون مشتری این ۶ میلیون را در حقیقت در مقابل قسمتی که دارای ارزش است پرداخت نموده و کل ان بخش هم اکنون در اختیار او می باشد و قسمتی که باطل شده اصلاً دارای ارزش نیست.
نکات ضروری در خیار تبعض صفقه
-چنان چه خریدار در هنگام عقد قرارداد آگاه باشد که قسمتی از مورد معامله به شخص دیگری غیر از فروشنده تعلق دارد، در این صورت دیگر نسبت به فسخ قرارداد در مورد بخشی از معامله که درست است حق ندارد.
-در صورت فسخ قرارداد به علت خیار تبعض صفقه همه شروط ضمن قرارداد نیز باطل خواهد شد. جز این که شرط ضمن عقد شرط مستقلی باشد.
-خیار تبعض صفقه فوری نمیباشد و صاحب خیار قادر است با تأخیر نیز حق خود را اعمال کند. جز این که تاخیر و تعلل به شکلی باشد که عرفاً این موضوع به مفهوم اسقاط خیار تشخیص داده شود.
-در ماده های مختلف قانونی به شکل مستقیم یا غیر مستقیم در مورد خیار تبعض صفقه بیان شده است و به شکل کلی می توان اشاره داشت که هر جا قانونگذار سخن از اختیار فسخ برای مشتری به میان آورده است و خصوصیات خیار تبعض صفقه در آن جاری باشد، می توانیم خیار را برداشت نمود.
– شیوه محاسبه قیمت بخش باطل مبیع در خیار تبعض صفقه است. در قانون مدنی صراحت این موضوع ذکر شده است و به همین سبب در ماده ۴۴۲ فرمولی بیانشده که استفاده می شود.
موارد استفاده خیار تبعض صفقه
مثلاً امکان دارد شخص فروشنده مقداری آرد را به شخص خریدار بفروشد. خریدار در هنگام دریافت آرد ادعا دارد که بخشی از آردهای خریده شده خراب شده است. در این حالت شخص دو اختیار را دارا می باشد یا قادر است با توجه به برخورداری از خیار تبعض صفقه کل معامله را فسخ کند و پول خود را پس بگیرد. یا این که میتواند بخش سالم آرد را بپذیرد و نسبت به قسمت خراب شده پولش را پس بگیرد.
این مبلغ کم شده با در نظر گرفتن میزان کلی آرد و قیمت هر قسمت آن مشخص میشود که اصولاً دو طرف در این خصوص با هم توافق میکنند. مثال دیگری که در این بخش میتوان به آن اشاره کرد آن است که اگر چیزی غیر قابل تجزیه باشد. مثلاً مثل یک تلویزیون در صورتی که تلویزیون در اندازهای فروخته شود که مورد توافق نباشد، خریدار قادر است با توجه به خیار تبعض صفقه معامله را فسخ نماید.
در این حالت مبلغ پرداخت شده به خریدار برگردانده شده و تلویزیون به فروشنده برگردانده میشود و به نظر میرسد که در مورد اجناسی که قابل تجزیه نیستند، تعدیل نرخ و کم نمودن قیمت موضوعی غیر ممکن خواهد بود و البته باید در نظر داشت که این مثال ها فقط بخش هایی از موارد استفاده خیار تبعض صفقه در معاملات می باشد و امروزه خیار تبعض صفقه از پر اهمیت ترین موضوعات حقوقی و کاربردی می باشد.