عقد معلق و عقد منجز چیست

وب سایت حقوقی دادیار به معرفی و بررسی تخصصی عقد معلق و عقد منجز چیست؟ و شرایط عقد معلق و عقد منجز پرداخته تا بهترین نحو شما را از حق و حقوقتان آگاه سازد.

عقد معلق و عقد منجز
عقد معلق و عقد منجز

مقدمه عقد معلق و عقد منجز

با توجه به تعریفی که از عقد منجز در قانون مدنی شده است ما می توانیم به مفهوم عقد معلق دست یابیم. در ماده 189 قانون مدنی تعریفی از عقد منجز شده است که طبق آن می توان گفت در عقد منجز تحقق اثر ان منوط به تحقق شرط دیگری نیست که اگر باشد دیگر عقد منجز نیست، بلکه معلق است. چون در نقطه مقابل تعلیق تنجیز قرار می گیرد. مثلا در عقد بیع به عنوان یک عقد منجز، تحقق اثر آن یعنی حق مالکیت نیازمند محقق شدن شرط دیگری نیست و صرف وقوع عقد برای احراز اثر آن کافی است.

اما در عقد معلق زمانی که عقد منعقد می شود اثر آن موقوف به وقوع امری است که اگر آن امر محقق نشود، اثر این عقد هم محقق نخواهد شد. اما یک نکته که در این جا قابل تامل است این که هیچ گاه نباید عقد معلق را با عقد مشروط اشتباه گرفت.

در عقد معلق شرطی که که در عقد لحاظ می شود، ممکن الحصول است  و دو طرف تا زمانی که شرطی نگذارند، عقدی منعقد نمی کنند و درعین حال تا شرط واقعیت نیابد. دو طرف الزامی به انجام آن ندارند، اما در عقد  مشروط دو طرف در کنار تعهدات اصلی که در عقد برای آن ها در نظر گرفته می شود، تعهدات ضمنی و فرعی هم برایشان تعبیه شده است که البته باید این شروط واضح و روشن باشند و کسی که شرط  برای او در نظر گرفته شده است، ملزم به انجام آن می باشد که اگر نه از طریق دادگاه ملزم به انجام آن شرط می شود. و حتی اگر امکان اجرای شرط برای کسی که شرط به نفع او در نظر گرفته شده نباشد، حق فسخ برای وی به وجود می آید.

در نتیجه باید گفت که شرط در عقد یک امر فرعی است که به عقد پیوست و ضمیمه شده است. اما تعلیق امری است که عقد به آن موکول شده و بدون تحقق آن عقد اثر پیدا نمی کند.

عقد منجز

تعلیق مقابل تنجیز می باشد. عقد منجر بر اساس آن چه قانون گذار تعریف نموده است ، نباید  اثر آن با توجه به انشا منوط به امر دیگری باشد و گرنه معلق می شود. پس از این تعریف مشخص می‌گردد که عقد منجز عقدی است که در آن به وجود آمدن اثر حقوقی مثلاً در عقد خرید و فروش انتقال مالکیت معلق به امر دیگر نیست. در صورتی که عقد معلق درست برعکس آن می باشد یعنی احراز ماهیت یک عقد منوط به تحقق موضوعی شده است و در حقیقت اراده مشترک بدون وقوع آن موضوع عقد را محقق نمی‌کند. نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که نباید عقد معلق را با عقد مشروط اشتباه کرد

عقد معلق و عقد منجز
عقد معلق و عقد منجز

تفاوت عقد معلق و مشروط

عقد مشروط

دو طرف در این عقد هم تعهدات اصلی را به عهده می گیرند هم تعهدات ضمنی و فرعی را مسئول می‌شوند. که این شرط یا شروط باید شفاف باشد و مشروط علیه ضرورت انجام شرط را خواهد داشت. وگرنه از سوی دادگاه ملزم خواهد شد و اگر عدم امکان اجرای شرط باشد، حق فسخ برای مشروط له ایجاد می‌شود. در صورتی که در عقد معلق شرط تعلیق، امری میسر می باشد که احراز آن برای دو طرف مورد شک و ابهام است.

ضمن آن که دو طرف بدون تحقق شرط در اصل قرارداد را اراده نمی نمایند و اگر شرط محقق  نشود، این امکان وجود ندارد که متعهد را ضرورت به انجام شرط نمود. نتیجه این بحث آن است که تعلیق منوط نمودن عقد به موضوع دیگری می باشد.

به شکلی که قبل از وقوع امر معلق علیه عقدی حاصل نمی شود. در حالی که اگر شرط موضوعی فرعی و متصل به عقد می باشد که ایجاد عقد منوط بر آن امر فرعی نمی باشد، قرارداد در هنگام انشا تحقق می‌یابد و شرط یا آثار آن را با خود ایجاد می کند.

شرایط معلق علیه

با توجه به مفهوم عقد معلق که گفته شد عقدی است که در آن به وجود آمدن و از بین رفتن اثر حقوقی قرارداد منوط به احراز اتفاق بیرونی احتمالی خواهد بود، بنابراین ملاحظه موضوعاتی که باید در قید امری به عنوان معلق علیه رعایت نمود، بسیار مفید می باشد. معلق علیه باید دارای اوصافی باشد تا تعلیق حقیقی صورت گیرد و اگر این شرایط مورد رعایت واقع نشود عقد در اصل باطل می شود.

-شرط تعلیق باید راجع به اتفاق افتادن رویدادی در آینده باشد. زیرا اگر شرط به زمان حال یا گذشته برگردد، عقد را معلق نخواهد کرد و نیز اگر در هنگام توافق دو طرف اتفاق بیفتد، نیز همین امر جاری خواهد بود. چنان چه دو طرف نسبت به وقوع آن جاهل باشند، باید عقل و تعهد را منجر دانست. اگر دو طرف عقد را بر موضوع به وقوع پیوسته معلق نمایند، تعلیق ظاهری و صوری تلقی می‌شود و نیز اگر متعاملین اطمینان حاصل کنند که شرط محقق نشده است، تعهدی به وجود نمی آید. زیرا متعاملین اراده جدی بر وقوع عقد نداشته اند.

-وقوع موضوع معلق  علیه باید در آینده مبهم الوصول باشد. یعنی متعاملین نسبت به آن آگاه نباشند که آیا به وجود می آید یا نه. مثلاً فروشنده بگوید اتومبیل ام را به تو فروختم اگر در مسابقه‌ای در آینده مدال کسب کنی. چنان از چه وقوع شرط اطمینان  داشته باشد، مانند رسیدن روز موعود در تقویم مثل عید نوروز، در حقیقت این تعهد موجل تلقی می‌شود نه معلق. چنان چه در آینده احراز شرط محال باشد، تعهدی از ابتدا ایجاد نمی‌شود. تعلیق به محال مثل عدم می باشد.

عقد معلق و عقد منجز
عقد معلق و عقد منجز

-معلق علیه نباید از جمله شرایط درستی و صحت عقد باشد. قانونگذار به منظور آن که قرارداد به شکل صحیح انجام شود، شرایطی را در نظر گرفته است که از جمله ارکان اصلی عقد محسوب می‌شود. در حقیقت قانونگذار ایجاب را منوط به این شرایط اساسی نموده است که چنان چه یکی از این شروط در کار نباشد، اصلاً قراردادی به وجود نمی آید. بر اساس ماده ۱۹۰ قانون مدنی در مقرر نمودن شرایط اساسی برای درستی معامله قصد و رضا و اهلیت دو طرف و معین بودن موضوع مورد معامله و همچنین مشروعیت آن را ذکر نموده است.

حال اگر وقوع اثر حقوقی یک عقد معلق شود، بر این که شخص، بالغ و رشید باشد، با توجه به این که اهلیت یعنی رشادت و بلوغ و عقل از شرایط صحت یک عقد است و قانون آن را برای درستی معامله مقرر داشته است، این شکل از تعلیق فقط یک تاکید بی نتیجه می باشد که در راستای اجرای قانون انجام شده است و با صراحت ذکر آن در متن  قانون بیان می دارد اما تعلیق نیز نمی باشد.

دسته ای از حقوقدانان اعتقاد دارند که این موضوع نیز تعلیق محسوب می‌شود و ماده ۷۰۰ قانون مدنی را تایید اعتقاد خود می شناسند  که در متن آن مقرر شده است که تعلیق ضمان به شرایط صحت آن، مانند این که ضامن درک کند اگر مضمون عنه مدیون باشد، شرط ضمان هم سبب بطلان عقد نخواهد شد. اما در این راستا از نظر دکتر کاتوزیان این شکل از تعلیق، تعلیق واقعی نمی باشد و در حقیقت رابطه حقوقی باید قابلیت وقوع بدون شرط را هم داشته باشد و فقط در این بخش از تعلیق است که تعلیق واقعی خواهد بود.

شرایط اعتبار تعلیق و نفوذ تعهد در یک عقد

الف)اثر یک عقد وقتی میخواهد تحقق یابد نباید تحققش منوز و موقوف به اراده و خواست مدیون باشد. اگر در یک عقد ظهور اثر عقد مشروط به خواست یکی از طرفین عقد شود در واقع عقدی در کار نیست چون اساس یک عقد الزام و تکلیف و تعهدی است که برای دو طرف ایجاد می کند. مثلا اگر یک نقاش ساختمان بگوید ساختمان تورا در ازای این مبلغ رنگ آمیزی می کنم  اما اگر بخواهم و مایل باشم این کار را انجام میدهم. اصلا این چنین تعلیقی  عقد را باطل می کند پون متعهد به عقد از ابتدا قصد انعقاد عقد را نکرده است و این با انشای عقد منافات دارد و باعث ابطال عقد می شود.

ب)شرطی که برای تعلیق در یک عقد نگاشته می ود نباید ناممکن و غیر میسر باشد  وقتی چنین امری امر تعلیقی در یک عقد شود عقد را باطل می کند. حال فرق نمی کند که این امر از نطر حقوقی میسر نباشد یا از نظر طبیعی. وکیل ارث در شیراز در یک مثال ساده توضیح می دهد که :مثلا شخصی بگوید من اتومبیلم را به تو هبه کردم اگر خورشید را خاموش کنی یا زنت را از ارث محروم کنی. اما یک نکته ای را بایددر اینجا یادآور شد که برخی می گویند چه طور در ماده 232 قانون مدنی شروط فاسدی بیان شده  که یکی از آن ها ناممکن و نامشروع هستند یعنی شرط ناممکن و نامشروع را شر ط فاسد دانسته است ولی درآن جا باعث فساد عقد نمی شوند اما رد مورد امر و شرط تعلیقی نه تنها اسمی از فساد نیست که منجر به عقد هم می شود؟

عقد معلق و عقد منجز
عقد معلق و عقد منجز

در جواب به پرسش بالا باید گفت آن چه در عقد معلق مهم است این که اراده مشترک دو طرف در آن دخیل است و اگر آن چه بر آن تعلیق شده محرز نشود اصلا عقدی شکل  نگرفته است. پس اگر باز در عقد معلق هم شرط فاسد باشد  عقد را هم دچار می کند . اگر بگوییم نه فقط شرط فاسد است عقد که سالم است این اشتباه است چون عقد از اراده دو طرف پیروی نکرده است با اصول اساسی عقد مغایرت دارد.  چون قصد طرفین جهت تحقق یک عقد از اصول و ارکان اساسی است. و از سوی دیگر اگر حتی شرطی به عنوانشرط معلق در عقد تببین شود که مخالف نظم عمومی و اخلاق حسنه باشد بازهم در این مورد مخالف ارکان اصلی عقد است . مورد دیگر این که اگر شرط تعلیق واضح و روشن نباشد و سبب جهل طرفین شود بازهم عقد را باطل می کند. مثلا ساختمان سازی بگوید من زمین تورا می سازم به شرطی که یکی از واحد ها بعد از ساخت و ساز از آن من شود.

در این جا چون واحد را مشخص نکرده و جهل در شرط محرز است از اسباب بطلان عقد است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *